- هم رنگی
- دارای رنگ مشترک بودن، دارای سجیه و عادت مشترک بودن
معنی هم رنگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هم وزنی، همشانی همرتبگی
دو چیز که به یک رنگ باشند، کنایه از همتا، همانند
دارای یک رنگ، دارای یک سجیه وعادت
معادله
تلفیق
آکورد
حالت و چگونگی پر رنگ
انسجام، تنظیم، نظم
قیاس، تطابق، مقایسه
هم رنگ، دو چیز که به یک رنگ باشند، همتا، همانند
حالت بی رنگ بودن، کنایه از ساده و بی آلایش بودن، در تصوف بی چونی حق، عالم وحدت
همرنگ: (از جمله هفتاد هزار اسپ هام گون هام رنگ هم بالا بودند)
هم سفری، اتفاق اتحاد، همنشینی صحبت، اعانت یاری
محرم اسرار بودن
تساوی برابری معادل
هم سردکی همگنی همنژادی ازیک جنس (نر یا ماده) بودن، از یک قوم و نژاد بودن، تجانس
توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
شرکت دو یا چند تن در سکونت دریک خانه هم آشیانه: با دو حکیم از سر همخانگی شد سخنی چند زبیگانگی. (گنجینه گنجوی)
توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
باجناق بودن هم سنی همسالی. همپاچگی
رنگارنگ گوناگون، انواع واقسام
دارای یک رنگ بودن مقابل دورنگی، صمیمی بودن مخلص و یک جهت بودن
معادله، برابری
Colorlessness
Coherence, Cohesiveness, Congruence, Orchestration
coerência, congruência, orquestração
бесцветность
coherencia, congruencia, orquestación
Farblosigkeit
spójność, orkiestracja
безбарвність
согласованность , оркестровка
bezbarwność
узгодженість , оркестрування